موتور، بسته بندی، لوگو، بند، و اصلاحات قاب از زبان توماس ون استران کارشناس ساعت مچی
مدتی از قسمت پنجم ساخت یک برند ساعت مچی می گذرد. در واقع، در بسیاری از جبهه ها کاملاً مشغول بوده ایم. بنابراین در بهروزرسانی امروز، به جای اینکه به انتخابهای طراحی خاص بپردازم، چندین چیز را که روی آنها کار کردهام به اشتراک میگذارم. با این حال، تعداد زیادی از آنها برای به اشتراک گذاشتن نیز وجود دارد.
به روز رسانی امروز شامل اخباری در زمینه طراحی است. یک بند جدید و رندرهای واقعی تر. من بر روی کالیبری که اکنون میتوانم به اشتراک بگذارم، تصمیم گرفتهام، و نگاهی کوچک و سرگرمکننده به طراحی تایپفیس وجود دارد که به نظرم بسیار جالب بود. در نهایت، یک بسته بندی بالقوه به شکل یک کیسه وجود دارد. ما چیزهای زیادی برای پوشش داریم، پس بیایید وارد آن شویم!
از طراحی تا طراحی مفهومی
همانطور که در قسمت پنجم توضیح داده شد، ما در اوایل به یک جهت طراحی قاب رضایت داده بودیم. طراح، مکس رسنیک سپس دست به کار شد تا طرح مفهومی واقعی تری بسازد. در این مرحله، نسبت ها به خوبی هماهنگ می شوند و برخی از بافت های سطحی را می بینیم. این احساس بسیار بهتری برای ظاهر محصول نهایی می دهد.
این هنوز مرحله مفهومی کل فرآیند طراحی است. مکس به امکان سنجی فنی توجه دارد، اما هنوز حوزه اصلی تمرکز نیست. این هنوز هم در مورد یافتن زیبایی شناسی و مجموعه ویژگی های مورد نظر است. هنگامی که همه اینها رضایت کامل ما را جلب کرد، شروع به بررسی جنبه های عملکردی خواهیم کرد. به عنوان مثال، این شامل ساخت نمونه های اولیه فیزیکی برای بررسی تناسب روی مچ دست است. به عنوان مثال، ممکن است در نتیجه، شاخک ها را کمی بیشتر یا کمتر خم کنیم، یا ممکن است نسبت ها را برای تناسب کامل تغییر دهیم.
پس از آن طراحی وارد فاز توسعه فنی می شود. در این مرحله، چگونگی تطبیق طرح مورد نظر خود را با مشخصات مورد نظر خود بررسی خواهیم کرد. انتظار چالش هایی مانند: “شما می توانید این پخ را داشته باشید، اما نه در حد بودجه پیشنهادی” یا “برای مقاومت در برابر آب 200 متر، به x ارتفاع اضافی نیاز داریم، یا باید روی 150 یا 100 متر توافق کنیم.
” در این مرحله به راهکارهای فنی برای ترکیب کالیبر دستی با سردستۀ پیچی نیز نگاه می کنیم. همانطور که می بینید، در حالی که سعی می کنید تا حد امکان به طرح مفهومی وفادار بمانید، مقدار زیادی حل مسئله وجود دارد. در واقع، بخشی از روش انتخاب برای تولیدکنندگان بالقوه این است که تجزیه و تحلیل کنند که چقدر می توانند به طرح مفهومی نزدیک شوند.
معمای کالیبر
همانطور که در قسمت 4 ساختن یک برند ساعت مچی به اشتراک گذاشته شد، ما یک کالیبر دستی با ثانیه های فرعی در شش می خواستم. ما به دو نامزد اولیه توجه داشتیم: La Joux-Perret D100 و Sellita SW216-1. از نظر کیفیت و قیمت، این دو بسیار شبیه به هم هستند، اما با این وجود تصمیمات سختی وجود داشت.
D100 یکی از باریک ترین گزینه های موجود در بازار است که تنها 2.5 میلی متر ضخامت دارد. متأسفانه به دلیل اینرسی کم چرخ تعادل نمی توان آن را به خوبی تنظیم کرد. یکی دیگر از ایرادات بزرگ زمان پیشروی بود که از منظر لجستیکی در این مرحله بسیار افتضاح بود.
از سوی دیگر، Sellita با مشخصات بالا، می تواند مطابق با مشخصات COSC تنظیم شود. این امکان را فراهم می کند که اولین ساعت مچی VPC را به یک کرونومتر تبدیل کنید. زمان تحویل به طور قابل توجهی کوتاهتر است و جدول زمانی کلی من را در مقایسه با LJP نیم سال کاهش میدهد. اکنون وظیفه مکس بود که اختلاف ارتفاع 1.85 میلی متری را پنهان کند.
همانطور که در نمایه های بالا مشاهده می کنید، او بیش از این موفق شد که ساعت را کاملاً باریک نگه دارد. بنابراین انتخاب انجام شده است: اولین ساعت مچی VPC توسط یک Sellita SW216-1 درجه یک، احتمالاً دارای گواهی COSC، نیرو می گیرد.
یک طرح بند کاملاً جدید
همانطور که در زیر می بینید، قسمت پنجم ساخت برند ساعت مچی طرحی از یک بند به سبک پیوند تخت را نشان داد. مکس یک پیوند انتهایی طراحی کرده بود که طاقچه مشخصه را بازتاب می داد و آن را با یک بند زاویه دار تر تطبیق داد. جالب اینجاست که با گذشت زمان، من و مکس عشقمان را نسبت به آن طراحی از دست دادیم. وقتی پیشنهاد دادم کمی عقب نشینی کنیم و دوباره تلاش کنیم، با تمام وجود موافقت کرد.
مشکل این بود که از طراحی به طور بهینه استفاده نکرد. این اِلِمان فرصت منحصر به فرد را فراهم می کند تا به نظر برسد که بند بدون وقفه مستقیماً از داخل قاب عبور می کند. با این حال، اگر این کار را با یک بند نسبتاً سنتی مسطح انجام دهیم، یک شکاف سبک در قاب ظاهر می شود. به همین دلیل است که ما در ابتدا به پیوند پایانی برای ارتباط با این سبک ها نیاز داشتیم.
ما تصمیم گرفتیم با صاف کردن طرح پیوند مسطح، اشکال نرمتر و گردتر قاب را تکرار کنیم. تقریباً مثل این است که یک پیوند تخت با یک بند به سبک پرزیدنت برخورد داشته باشد. یک پخ ظریف در پیوندهای میانی، بند را با قاب تطبیق می دهد. این بند از 20 میلی متر به 16 میلی متر کاهش می یابد. ما همچنین به دنبال یک پیوند انتهایی سه تکه هستیم. به لطف تاقچه، می تواند به اندازه بقیه بند نازک باقی بماند.
این به این معنی است که این توهم را ایجاد می کند که بند مستقیماً از روی قاب عبور می کند. اگر بتوانیم آن را همانطور که در نظر داریم کار کنیم، به این صورت خواهد بود که گویی هیچ پیوند پایانی وجود ندارد. این هنوز هم صرفاً نظر فروتنانه ماست، اما فکر می کنم مکس یک بار دیگر در اینجا معجزه کرد.
نگاهی دقیق تر به تایپوگرافی
همانطور که در قسمت 2 ساختن یک برند ساعت مچی اشاره کردیم، من روی تایپوگرافی وسواس داشتم. من روی فونتی قرار گرفتم که تقریباً حس درستی دارد. با این حال، طرحهای لوگوی اولیهام به نحوی به نظر میرسید، بنابراین ساموئل بیکر متخصص تایپوگرافی را استخدام کردم تا به من کمک کند.
ساموئل توضیح داد که بیشتر فونتها از یک الگوی استاندارد برای هستهسازی استفاده میکنند (فضای بین کاراکترها). فقط در تایپوگرافی پیشرفته تر، طراحان ویژگی هایی را که هنگام طراحی یک تایپ فیس منحصر به فرد ظاهر می شوند، جبران می کنند. بنابراین طرح لوگوی من به دلیل کرنینگ عجیب غریب به نظر می رسید.
برخی از حروف در کنار هم قرار گرفتند (مثلاً “NS” کنستانتیام)، در حالی که برخی دیگر به نظر می رسید که شکسته می شوند (برای مثال “AS” ونوستاس). ساموئل خط را تصحیح کرد. همانطور که در مقایسه بالا می بینید، نتیجه بسیار منسجم تر و برای چشم آسان تر است. این نشان می دهد که اگر شما هم مانند من یک متخصص عمومی هستید، به متخصصان مناسب در کنارتان نیاز دارید.
با توجه به اینکه ساعت مچی کمی مدرنتر از آنچه در ابتدا تصور میکردم ظاهر شد، لوگوی منحنی را کنار گذاشتم. بیش از حد قدیمی احساس می شد. با این حال، این بدان معنا نیست که لوگوی فوق لوگوی نهایی است. من و ساموئل ممکن است هنوز یک ترفند جالب در آستین داشته باشیم، اما هنوز برای بحث در مورد آن خیلی زود است. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که فعلا بیش از حد به این لوگوها وابسته نشوید.
ایده های بسته بندی
اگر یک کلکسیونر ساعت مچی هستید، احتمالاً انبوهی از جعبههای عظیم در پشت کمد دارید. شاید اضافه کنم جعبه های گران قیمت و بیش از حد مجلل. این چیزی نیست که من برای VPC می خواهم. من میخواهم بستهبندی کاربردی و مفید را اضافه کنم، بنابراین تصمیم گرفتم یک پاکت واقعا خوب داشته باشم و جعبه را نسبتاً هوشیار، فشرده و ساده نگه دارم.
من سعی می کنم بر اساس این اعتقاد کار کنم که هر چیزی که از VPC خریداری می کنید باید یک عمر یا بیشتر دوام داشته باشد. در نتیجه، برخی از پاکت های مقرون به صرفه ای که قبلا ساخته بودم، برش را نداشتند. آنها زیبا بودند، اما میدانستم که از یک سال استفاده روزانه دوام نمیآورند، چه برسد به یک عمر.
چرم ضخیم و لطیف با بوی عالی است که به گونه ای دوخته شده است که ماندگاری دارد. من الان آن را در گیره می گذارم تا ببینم چگونه نگه می دارد و چه نوع پتینه ای ایجاد می شود. این یک مدعی جدی برای تبدیل شدن به بخشی از بسته بندی نهایی VPC است.
مراحل بعدی من برای ساختن یک برند ساعت مچی چیست؟
یک چیز هنوز به طرز چشمگیری در طراحی وجود ندارد: یک صفحه! همانطور که چشم ها روح را در یک نقاشی پرتره قرار می دهند، صفحه هم زندگی را در یک جعبه می دمد. و دقیقاً به همین دلیل است که ما آن را برای آخرین بار ذخیره کردیم. اگر بتوانید آنها را بدون صفحه بخوانند، می دانید که یک قاب و بند عالی دارید. اگر برعکس این کار را انجام می دادیم، مطمئنا قاب و بند ما کمتر خاص بود.
مکس در حال حاضر سخت در حال کار بر روی مفاهیم صفحۀ ساعت است، که تا حد زیادی همان مسیر توسعه را دنبال می کند. ما احتمالاً تعداد کمی از انواع رنگ و بافت تم مرکزی پانداهای یک چشم را خواهیم ساخت.
هنگامی که مفاهیم صفحه به پایان رسید، به مدل سازی سه بعدی می رویم. حرکت آزادانه در اطراف طرح مطمئناً الهامات جدیدی را آزاد می کند و مشکلات بالقوه را آشکار می کند. ما به آرامی اما مطمئناً به یک ساعت مچی واقعی نزدیک می شویم. ساختن یک برند ساعت تا کنون یک چالش بزرگ و منبع بزرگی از شادی بوده است.
من مشتاقانه منتظرم تا در ادامه راه بیشتری به شما نشان دهم. همانطور که قبلاً بیان کرده ام ، صمیمانه امیدوارم این سریال آموزنده و سرگرم کننده باشد صرف نظر از اینکه ساعت مچی را دوست دارید یا خیر. این دو قرار است به تنهایی بایستند. مثل همیشه، از حضور شما بسیار متشکرم!